خداي مهربونه من
سلام خدای عزیزم ، مدتها بود که نه برات می نوشتم نه باهات حرف می زدم نه حتی باهات دعوا می کردم(یادمه وقتی يه چيزي ازت مي خواستم و بهم نمي دادي حسابي باهات دعوا کردم) انقدر در روز مرگی هایم غرق بودم که تو داشتی به حاشیه می رفتی. حتی بی پرده و صریح بگم هرچی دنبال بهانه برای باز کردن سر صحبت باهات می گشتم چیزی پیدا نمی کردم.اما دلم می خواد ازت تشکر کنم به خاطر تمام بهانه هایی که آفریدی بهانه هایی برای حرف زدن باتوـ بهانه هایی مثل تنهايي ، بي كسي اما امروز فكر كردم که تو انقدر مهربونی که همیشه از هر چیزی بهترینشو به من دادی بهترین خانواده بهترین دوستان بهترین رشته تحصیلی بهترین عشق آیا تو ارحم الراحمین نیستی؟ حتی اگر این دفعه پسره خوبي نشم باز هم ازت متشکرم که چند سال به من فرصت دادی تا زندگي و خونواده خوبي داشته باشم و شغل مورد علاقه ام روـ تمام چیزهایی که توی بچه گیام به صورت یک رویای شیرین از ذهنم می گذشتند توی این چند سال واقعیت پیدا کردند. يكي از دوستام می گفت بشین به خوبي ها فكر كن ، اصلاً چرا به نيمه پر ليوان نگاه نمي كني ؟ چرا چيزهايي كه داري و نمي بيني ؟ هان !!! جالب بود برام حرفاش و آويزه گوشم كردم ...
ازت یه دل بزرگ می خوام یه سینه به وسعت دریا ... به من عنایت کن ...لطفا.. باشه؟ ممنونتم
الهی دلم دست خالی نمیرد به جز این دعایی ندارم.