حریفم نیست ...
چقدر دلتنگ چشماتم
تورو میبینم از دورو
هنور محو تماشاتم
چه بی حاصل به دور تو
مثه پروانه میگردم
که من عاشقترین مردم
دلم خوش بود که تقدیرم
به دست تو گره خورده
کسی جز دست نا اهلت
دل مارو نیازرده
غم دنیا حریفم نیست
شنیدم عاقبت گفتی
که عاشق مثل من کم نیست
گلم ، دلم ، ندارمت
به روم نیار که باختمت
دست خــدا سپردم
aMiR tAtAlO - khonE khobE
http://dl.120rapfa.com/server2/9/Amir%20Tataloo%20-%20Khoone%20Khoobe.mp3
server 2 :
http://www.rapfa.com/2445-Amir-Tataloo---Khoone-Khoobe
server 3 :
http://www.wikiseda.org/Amir+Tataloo/-/Khoone+Khobe
همه چیز ...
روزی که آمدیم نمی دانستیم به کجا آمده ایم
نمی دانستیم چگونه باید بود
همه چیز زیبا و قشنگ بودند
آن روز که بود و نبودن
خوب و بد
زشت وزیبا را دیدیم
دیگر زندگی ما آغاز شد
حال باید چه کار کرد از کجا شروع کرد
چطور بود و چگونه رفتار کرد
زندگی در اینها جمع شده
نه آن چیزی که ما دیده ایم
گاهی سرد و بی روح
گاهی شادو مسرورر
عاشق شدن وعشق ورزیدن
نفرت داشتن گریزان بودن
همه و همه در کنار هم جمع شده اند
درخت همیشه سبززندگی بزرگ و تناور گشت
برگهایش ما آدمیان هستیم
اما این درخت برگهایش همیشه سبز و شاداب نیست
روزی هم نوبت ماست که از شاخه جدا شده و به زمین افتیم
اما آن روز به یاد داشته باشیم تا بتوانیم درست زندگی کنیم
زیبایی زندگی در دستان ماست
همچنان که زیبایی این درخت در دستان این برگان است
بهم میگفتی ...
یادمه وقتی کنارم نبودی بهت می گفتم ای کاش کنارم بودی
بهم میگفتی من کنارتم ولی تو منو نمیبینی
بهم میگفتی دستام توی دستت هست
بهم میگفتی دستات چرا اینقدر سرده؟
میگفتی باگرمای دستم سردی دست تو از بین میره
اون موقع خوب با این حرفات یادم میرفت که ازم دوری
فکر میکردم واقعا کنارمی
ولی
الان که تو نیستی و من روی زمین تنها
واقعا احساس میکنم که ازم دوری
واقعا احساس میکنم که تنهام
چون دیگه نیستی که با حرفات ارومم کنی
تنها یار من ...
یک نفر آهسته می خواند مرا
یه نفر با عشق می خواند مرا
یک نفر از دور می خواند مرا
یک نفر بی صدا می خواند مرا
ای تو که از عشق هی دم میزنی
ای تو که از بی کسی دم میزنی
ای تو که با درد تو من آشنام
ای تو که از عشق تو من باخبر
ای عزیزم این سخن از من بگیر
عشق تو درد من است
بی کسی هایم بود از دوریت
پس بیا با هم شویم
تو شوی تنها یار من
من شوم تنها عشق تو
بودن و نبودن ...
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت
رویاها ...
مدتهاست که دیگر رنگها برایم بی رنگ شده اند
رویا هایم خیس شده اند
سکوت صدایم را گرفته
دلم بی تاب شد است
مدتهاست یادی از تو نمیکنم
اما می دانم هر لحظه با من و به یاد من هستی
دنیای بی رنگ را با تو شناختم
حس دوست داشتن ,تنفر
وفاداری و بی فایی همه را به من نشان دادی
خداوندا این بار از تو می خواهم
زندگی را به من نشان دهی
هیچ وقت ...
بـا چشـم هـاى پر از اشـک کــجایى که ببـینـى چه به روزم اومـده....
هیـچ وقـت نذاشتـم تنهـا بمـونـى اما چــرا ؟؟؟؟
جـواب اون همـه محـبت فقـط یک مـشت خـاک و خاطـره شـده....
به خـدا گفتـه بـودم بدون تو نفـس کشیـدن هم برام سختـه نمى دونم شاید خدا باورش نشد....
اما الان دارم نفس مى کشـم چون خدا دعـاتو مسـتجاب کـرد تو را بیشـتر از من دوست داشـت
تو نمى دونى با دعایـى که کـردى چه به روزم آوردى...
آخه تنهـایى هم شد زندگـى بدون تـو ..
آخ اگه بدونـى چقدر سـخته...
تو رفتـى اما سهـم من تنهـایى شــد ....
هنـوز بعد این همه وقت باورم نـشده ....
امروز هم به یاد تو تنهـاى تنها بودم همه رفـتن اما من مونـدم ...
موندم تا با خاطـراتـت تنهـا باشم یاد روزهـاى قبل بودم که کـنارم بودى ...
امروز خیلى برام سـخت بود ...
اومـدم بازم برات درد دل کـردم مى دونم همیشه دوست داشتى من شاد باشم اما بـدون تو هــرگز نمى تونـم شاد باشم .. شـادى
تو منو شاد مى کـرد وجود تو بود که منـو امیـدوار به زندگى مى کـرد اما
الان بـدون تو هر روز ســختر از روز گذشـته مى گــذره....