بارون مي باره
دوباره باز ياد چشات
زمزمه نبودنم
ديدي كه عاقبت چي شد
قصه با تو بودنم
تاج سر مزار من
نشوني از نبودن
دستاي نامرد و به شب
چراغ ازم ربودن
بارون مي باره و تو رو دوباره پيشم مي بينم
اشك تو چشام حلقه ميشه دوباره تنها مي شينم
قول بده وقتي تنها ميشم بازم بياي كنار من
شبهاي جمعه كه مي ياد بيا سر مزار من
+ نوشته شده در ساعت 13 توسط mOhAmAd aMiR
|