من اگر پسر نفرین شده ی تقدیرم

اگر از راز جهان وارث یک احساسم

تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی

که فقط لایق آتش زدنی....

  تا دل شکنی شیوه ی آمال تو شد

چون سایه دل خلق به دنبال تو شد

دانی که به پایت زچه آسیب رسید؟

از بس که دل شکسته پامال تو شد....