اگرچه... باز به آسمان شب نگاه كن

سلامي دوباره به صورت ماه كن

حس زيبا و قشنگي نيست انقدر تلخي

قدمي باز بزن گرچه! ابري سردي

صداي گام هايت نوازشي است بي نظير

نگاه چشم هايت نمايشي است دلگير

اين همه بي نظيري اين همه دلگيري

اگرچه مهرباني اين همه گوشه گيري

باز به باران بگو بشويد اين انتظار

شايد شبت قشنگ شد بيدار باش بيدار

اگرچه باز نشستي تو كوچه هاي احساس

به او بگو دعا رو تو لحظه هاي حساس

خود خود خدا رو صدا بزن اگرچه

به او بگو دعاتو از ته دل تو كوچه

خدا خودت دعام كن خدا خودت صدام كن

ديگه آروم ميشي مثل گلاي باغچه*